10 شغل برتر به روایت MONEY

10 شغل برتر به روایت MONEY

 

مجله MONEY  و سایت salary.com طی تحقیقات گسترده آماری در کشور آمریکا ,یک لیست 50تایی از برترین مشاغل را تهیه کردند.البته معیار انتخاب این مشاغل گزینه هایی چون بدون استرس بودن,انعطاف پذیری,بروزخلاقیت و داشتن زمینه ترقی را شامل می شود.

 

 

شغل اول:مهندس کامپیوتر,شاخه نرم افزار

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک مهندس نرم افزار در آمریکا برابر 84/779 دلار است.

 

شغل دوم:استاد ارشد دانشگاه

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک استاد صاحب کرسی و بالاتر در آمریکا برابر 351/542 دلار است.

 

شغل سوم:مشاوره مالی

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک مدیر سهام و مشاورمالی در آمریکا برابر 100/895 دلار است.

 

شغل چهارم:مدیر منابع انسانی

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک مدیر منابع انسانی در آمریکا برابر 140/996 دلار است.تفسیر این شغل در ایران همان پیمانکاری است.

 

شغل پنجم:دستیار دکتر

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک دستیار دکتر در آمریکا برابر 77/395 دلار است.

 

شغل ششم:بازاریاب

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک بازاریاب در آمریکا برابر 134/932 دلار است.

 

شغل هفتم:مدیریت شبکه(IT)

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک مدیر عملکرد شبکه در آمریکا برابر 130/983 دلار است.

 

شغل هشتم:ارزیاب بنگاه مسکن

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک ارزیاب تضمینی در آمریکا برابر 84/437 دلار است.تفسیر این شغل در ایران همان بنگاه معاملات است.

 

شغل نهم:داروساز

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک داروساز در آمریکا برابر 98/777 دلار است.

 

شغل دهم:روانشناس

پایه حقوقی:متوسط دریافت حقوق یک روانشناس در آمریکا برابر 75/892 دلار است.

 

منبع:هفته نامه اقتصادی آسیا

خارج از گود(بارون)

اسفند اصفهان بارونی شروع شد

 

زیر باران باید رفت...

 

 

به نام خدا

سلام، سلامی با بوی باران

خستگی آسمان یا طلب زمین کدام باران را بر کویر می باراند؟

فرط تشنگی کویر یا کمی باران  ، چرا کویر سیراب نمی شود؟

چرا بر خرمن یکی آتش می افتد و بر مزرعه ی دیگری باران می بارد؟

چرا کویر ساکت و دریا پرهیاهوست؟!

چرا در کویر آسمان به زمین نزدیکتر است و ستاره هایش پر نورترند و در شهر آسمان سیاه و ابریست؟!

شاید به این خاطر بر کویر بارانی نمی بارد که آسمان دوست ندارد حتی یک لحظه از دیدن کویر محروم شود ، حتی برای باران هم که شده!!

چرا قو همیشه سر به زیر است و کرکس فقط سر می جنباند؟

چرا قو بر روی آب می خرامد و کرکس بر بالای درختی خشک له له می زند؟

برکه می داند که میزبان عاشق بودن به از دریا بودن است و قو را در بر خود عاشقانه پذیراست و آن درخت خشک کهنسال پوسیده سوختن را بهتر از لانه ی خونخوار شدن پندارد.

چرا آدمیان قوها را می کشند و می گویند کرکسید و کرکس ها را غذا می دهند و آن ها را فرشته انگارند؟!

چرا برکه ها را پر می کنند به هوای این که اژدهایی در آن پنهان است و پوسیده درختان را آب می دهند به شوق میوه های رنگین؟

راستی چرا آدمیان این گونه پندارند؟...

چیست بر سر پرسودای عشق که خود را نمی نمایاند؟!

چرا هیچ کس در دل کویر خانه نمی سازد ، چرا همه ی خانه ها در کنار مرداب ها ساخته می شود؟

چرا جاده ها این همه سنگ دارند؟ این همه راهبان و گمرگ بهر چیست؟

چرا کسی سراغ شهر آشنای عشق را نمی گیرد و سلامی را پاسخ نمی دهد و زیر باران نمی رقصد؟

چرا کمتر بوی زلفی دلی را گمراه عالم می کند؟!

چرا به خونه ی همسایه سرک می کشیم در حالی که خبر از حال خود نداریم؟

چرا گنجشک را سنگ می زنیم حال آنکه گنجشک برای ما آواز می خواند؟

بیا با من به بزم آشنایی ، بیا به آسمان در بر ستاره ها ...

منبع:http://alireza37.blogfa.com/